امشب شهادتنامه عشاق امضاء میشود
فردا ز خون عاشقان این دشت دریا میشود
امشب کنار یکدگر بنشسته آل مصطفی (ص)
فردا پریشان جمعشان چون قلب زهرا (س) میشود
امشب صدای خواندن قرآن به گوش آید ولی
فردا صدای العطش زین دشت برپا میشود
امشب بود جای علی (اصغر (ع)) آغوش گرم مادرش
فردا خدایا بسترش آغوش صحرا میشود
امشب که جمع کودکان در خواب ناز آسوده اند
فردا به زیر خارها گمگشته پیدا میشود
امشب به خیل تشنگان، عباس (ع) باشد پاسبان
فردا کنار علقمه بی دست، سقا میشود
امشب که قاسم (ع) زینت گزار آل مصطفی (ص) ست
فردا ز مرکب سرنگون این سرو رعنا میشود
امشب گرفته در میان، اصحاب، ثار الله را
فردا عزیز فاطمه بی یار و تنها میشود
امشب به دست شاه دین، باشد سلیمانی نگین
فردا به دست دشمنان، این حلقه یغما میشود
(بخشی از شعر حبیب ا... چایچیان (حسان) با اندکی تغییرات..)
در خاک و خون، دلم از این غمین است
که از عطش، لب تو آتشین است
دستم جدا فتاده بر زمین است
بر فرق من، عمود آهنینی
والله ان قطعتموا یمینی
انی احامی ابدا عن دینی
(شعر از..؟..)
کلمات کلیدی: